دانشجو دانلود

در صورتی که دانلود شما با موفقیت انجام نشد با این آی دی تلگرام SanaShop_Support@ در ارتباط باشید. از دوستان پیشاپیش بابت ایرادات معذرت می خواهم

دانشجو دانلود

در صورتی که دانلود شما با موفقیت انجام نشد با این آی دی تلگرام SanaShop_Support@ در ارتباط باشید. از دوستان پیشاپیش بابت ایرادات معذرت می خواهم

داستان بز و رودخونه

داستان بز و رودخونه

چوپان بیچاره خودش را کشت که آن بز چالاک از آن جوی آب بپرد نشد که نشد...!

او می‌دانست پریدن این بز از جوی آب همان و پریدن یک گله گوسفند و بز به دنبال آن همان...

عرض جوی آب قدری نبود که حیوانی چون بز نتواند از آن بگذرد ...

نه چوبی که بر تن و بدنش می‌زد سودی بخشید و نه فریادهای چوپان بخت برگشته

پیرمرد دنیا دیده‌ای از آن جا می‌گذشت وقتی ماجرا را دید پیش آمد و گفت من چاره کار را می‌دانم.

آنگاه چوب دستی خود را در جوی آب فرو برد و آب زلال جوی را گل آلود کرد

بز به محض آنکه آب جوی را دید از سر آن پرید و در پی او تمام گله پرید

چوپان مات و مبهوت ماند. این چه کاری بود و چه تأثیری داشت؟

پیرمرد که آثار بهت و حیرت را در چهره چوپان جوان می‌دید گفت:
 تعجبی ندارد تا خودش را در جوی آب می‌دید حاضر نبود پا روی خویش بگذارد ، آب را که گل کردم دیگر خودش را ندید و از جوی پرید.
و من فهمیدم این که حیوانی بیش نیست پا بر سر خویش نمی‌گذارد و خود را نمی‌شکند 
چه رسد به انسان که بتی ساخته است از خویش و گاهی آن را می‌پرستد ...

نظرات 3 + ارسال نظر
سمیرا شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:16 ب.ظ

تلنگر خیلی خوبی بود...ممنون...میشه منبع داستانم ذکر کنید..؟ممنونم!

2daylink.com

از نظرات تون کمال تشکر رو دارم

سمیرا یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:17 ب.ظ

خواهش می کنم...از وبلاگتون خیلی خوشم اومده چون پر محتواست...همه داستانهای عبرت آموز و تلنگرهای به جا جمعند...ممنونم از این وبلاگ خوبتون

الهه دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:02 ب.ظ http://elahe20.blogsky.com

قشنگ بود
ممنون

خواهش می کنم
از اینکه نظرتون اعلام کردید ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد